یکی از ابتدایی ترین شعارهای انقلاب اسلامی از بدو ظهورش تا به امروز توجه به محرومان ومستضعفان جامعه بوده وهست تاجایی که درنگاه امام (ره) فقرا و متدینین بیبضاعت گردانندگان و برپاکنندگان واقعی انقلابها و جمهوری اسلامی را حکومت پابرهنگان میدانستند.
ازاینرو انقلاب اسلامی همواره از صاحب منصبان و دست اندرکاران نظام انتظار داشته و دارد که همچون محرومان و مستضعفان که درد فقر و استضعاف را چشیده اند با دوری از رفاه طلبی و تجملگرایی،کوخ نشینی را سرلوحه ی زندگی خود قرارداده و به جرگه ی کاخنشینان و مرفهین بی درد وارد نشوند. چرا که کسانی که خود درتجملگرایی و رفاه طلبی غرق شده اند چگونه میتوانند دغدغه ی مستضعفان را داشته باشند وچه میدانند درد فقر چیست و فقیر کیست!
اما اگر به تاریخ سی وچند ساله ی انقلاب اسلامی نگاه کنیم و کارنامه ی مسئولان درجه ی اول ازمجلسیها و دولتیها و... گرفته تا مسئولان درجه ی چندم را بررسی کنیم میبینیم درمیان خیل عظیمی از مسئولینی که سعی در ساده زیستی و همراهی و همنوایی با محرومین را داشته اند کم هم نبوده اند کسانی که دراین انقلاب به نان ونوایی رسیدند و بساط اشرافیگری و آقازادگی پهن کردند و شدند خان ومردم رعیتشان. همانهایی که یا به نام انقلاب واز بیتالمال خورده اند و پز داده اند و صفا کرده اند! یا ارثی پدری بهشان رسیده که گویا تمام شدنی نیست!
هم اکنون نیز صدای پهن شدن این بساط درمیان برخیها به گوش میرسد ازهمایشها وجشنهای پرزرق وبرق گرفته تا ثروت های آنچنانی و خانه های کاخ مانند وماشینهای لوکس سفرهای اینچنانی! درحالی که درگوشهای دیگرعده ای یا درصف های طولانی سبد کالا ایستاده اند یا منتظر یارانه اند تا که سفره شان از نان و پنیر خالی نشود و با دیدن این بریز و بپاشها اولین سوالی که به ذهنشان میرسد این است که این ثروت را از کجا آورده اند؟ و خواه و ناخواه وقتی جایگاه و مسئولیتشان را میبینند همه چیز به پای انقلاب و اسلام ولی به کام حضرات اشراف و آقازاده هایشان تمام می شود.
اینجاست که باید بگوییم امام چه قدر جایتان خالیست تا ببینید کسانی که از نام شما اعتباری گرفته اند و دم ازشما و راه شما میزنند چقدر با مشی ومنش شما فاصله دارند و چه کنیم که آنقدر در مادیگرایی غرق شده اند که صدایمان به گوششان نمیرسد